سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای گرامی ترینِ گرامیان و نهایتِ آرزوی خواستاران ! تو سرور منی که درِ دعا و توبه را برای من گشودی. پس درِ قبول و اجابت دعا را بر من مبند . [.فاطمه علیه السلام ـ در دعایش ـ]
کل بازدیدها:----76933---
بازدید امروز: ----3-----
بازدید دیروز: ----16-----
آینه بیست در بیست

 

نویسنده: آینه
سه شنبه 90/12/2 ساعت 7:41 عصر

 

خوش قصه ایست قصه عشقو وین عجب

از هر زبان که می شنوم نامکرر است

   در معنای عشق سخن بسیار گفته اند ولی آنچه جوان امروز از عشق می فهمد ومی داند با آنچه در معنای واقعی آن یافت می شود متفاوت است.وای بسا عشق در قلب ودل جوان ی که ازجنس مرد است با آنچه دخترکان کوی وبرزن بدان آرزوها ی خوود را رقم می زنند ودل در گرو آن میدهند متفاوت باشد.عشق که ریشه در قلب ودل آدمی دارد آنچنان لطیف و گواراست که هر فرتوت خسته ای را نوازش می دهد وهر پیر شکسته ای را جوان می کند.ولی این مفهوم پر هیاهو که در ادبیات ما وسر زبان کودکان کوی وبرزن مفهوم واقعی خود را گم کرده منشا چه آسیب ها وآفت ها شده وبسیاری  را خواسته یا ناخواسته عالمانه یا جاهلانه ،عامدانه یا از سر سهو به دام هوس انداخته وسرمایه های جوانی وزندگانی انسانهای عزیزی را به کام خود گرفته و.به بیان خاقانی:

عشق خوبان و سینه اوباش؟         نور خورشید و دیده خفاش ؟

وعجیب آنکه اهل سخن وادب ازفرط این همه ناکامی و افتادگی و خسارت حاصل از این عشق ادعایی ،درکنار تعابیر بلند از عشق ، عشق را معنایی مذموم ونفسانی گفته اند:

شگفت دوست به حسن محبوب ، یا درگذشتن ازحد در دوستی ، و آن عام است که در پارسایی باشد یا در فسق ، یا کوری حس از دریافت عیوب محبوب ، یا مرضی است وسواسی که میکشد مردم را بسوی خود جهت خلط، و تسلیط فکر بر نیک پنداشتن بعضی صورتها. (منتهی الارب ). یامرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا میشود، و گویند که آن ماخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند. (از غیاث اللغات ). اسم است از مصدر عشق [ ع َ ش َ / ع ِ ]، و آن بمعنی افراط است درحب از روی عفاف و یا فسق ، و گویند اشتقاق آن از عشقه است بمعنی لبلاب که بر درخت می پیچد و ملازم آن میباشد. (از اقرب الموارد). بیماریی است که مردم آن را خود به خویشتن کشد و چون محکم شد بیماری باشد با وسواس مانند مالیخولیا. و خود کشیدن آن به خویشتن ، چنان باشد که مردم اندیشه همه اندر خوبی و پسندیدگی صورتی بندد و امید اصل او اندر دل خویشتن محکم کند و قوت شهوانی او را بر آن مدد میدهد تا محکم گردد. (ذخیره خوارزمشاهی )...ادامه دارد...



    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • شیر یا گاو؟هیچکدام
    نوبهارمن
    عشق ویخ فروش
    عشق وگدایی
    تخم های واژگون عشق های سرنگون2
    تخم های واژگون عشق های سرنگون1
    عشق و آسفالت
    گله از لحظه ها
    عاشق های بی وجدان
    عاشقی ودروغگویی
    عشق در تاریکی
    بیست هزار بازدید از آینه ای نچندان بیست
    عشق کثیف ممنوع
    سلام وسلام
    دلیل عشق
    [همه عناوین(32)]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • آوای آشنا

  •